تبیان، دستیار زندگی
نزدیک عید که می‌شود چشمشان بر در اتاقشان است که شاید کسی در بزند و بگوید بابای عزیزم، مادر مهربانم آمدیم تا بار دیگر ـ به یاد روزهای خوش کودکی ـ سال را در کنار یکدیگر نو کنیم. بیا به خانه برویم تا کنار هم باشیم.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سفره‌های هفت سین و پدر و مادرهای رانده شده!


نزدیک عید که می‌شود چشمشان بر در اتاقشان است که شاید کسی در بزند و بگوید بابای عزیزم، مادر مهربانم آمدیم تا بار دیگر ـ به یاد روزهای خوش کودکی ـ سال را در کنار یکدیگر نو کنیم. بیا به خانه برویم تا کنار هم باشیم.


سالمندان

نزدیکی‌های عید که می‌شود دلشان هوای خانه را می‌کند و پر می‌کشد برای یک روز با هم بودن. خاطرات دیروز دوباره زنده می‌شوند. خاطراتی که با خود لبخندها و اشک‌ها را به همراه داشته‌اند و اکنون قرین روزهای تنهاییشان گشته‌اند. با خود می‌اندیشند. نجوا می‌کنند و از خداوند متعال درخواست می‌کنند کاش فقط یک بار دیگر آن دور هم بودن‌ها تکرار شود و بچه‌ها و بزرگ‌ترها در کنار سفره هفت‌سین تحویل سال نو را جشن بگیرند. با یکدیگر رو بوسی کنند و آن‌ها به بچه‌ها و نوه‌هایشان عیدی دهند. حسرت صدای دویدن بچه‌ها در خانه و جیغ و فریادشان تمام وجودشان را فراگرفته است و اکنون جز اشک و آه چیزی برایشان باقی نیست.

نزدیک عید که می‌شود چشمشان بر در اتاقشان است که شاید کسی در بزند و بگوید بابای عزیزم، مادر مهربانم آمدیم تا بار دیگر ـ به یاد روزهای خوش کودکی ـ سال را در کنار یکدیگر نو کنیم. بیا به خانه برویم تا کنار هم باشیم.

بعضی حتی به کمتر از این نیز قانعند. تنها انتظار می‌کشند که شاید فرزندانشان به دیدارشان بیایند تا چون گذشته‌هایی نه چندان دور آغوش مهربان خویش را به رویشان بگشایند.

با خود می‌اندیشند آیا این حق ما بود که پس از سال‌ها خون دل خوردن و زحمت کشیدن برای تربیت فرزندان، اکنون که موقع ثمر و باردهی است در کنج زندانی به نام «خانه سالمندان» تنها و بی‌یار افتاده باشیم. آیا این رسم مسلمانی است. دینی که پیامبرش ارزشی فوق‌العاده برای سالمندان قائل بود و می‌گفت: «لیس منا من لم یرحم صغیرنا و یوقر کبیرنا؛ از ما نیست کسی که به کوچک ما رحم نکند و به بزرگ ما احترام نگذارد».

آیا این چنین است احترام و تواضع؟!! اینکه پدر و مادر را به بهانه‌های کوچک در کنج اتاقی رها کنیم و هرازگاهی ـ شاید ـ یادشان کنیم. پدر و مادری که با گریه‌هایمان گریه کردند و با خنده‌هایمان خندیدند. به راستی راه و رسم شیعیان این است. مگر نه اینکه امام صادق(علیه السلام) فرموده‌اند: «هر كه فضل پیرمردی را به خاطر گذشت سنّ او بفهمد و او را احترام كند، خدا او را از هراس روز قیامت آسوده سازد.»(ترجمه اصول الكافی، ج ‏6، ص 551)

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «از احترام خدا عزوجل است احترام مۆمن سپید موی، هر كه مۆمنی را گرامی دارد، به گرامی داشتن خدا آغاز كرده است، و هر كه مۆمن سپید موی را سبک شمارد، خدا كسی را بگمارد كه پیش از مرگش او را سبک شمارد»

اینگونه به فکر روز رستاخیز و آخرتمان هستیم؟!

فردی که به سن پیری رسیده است بی‌تردید تجربه، درایت و علمش زیاد شده است و ممکن است مال و جاه او نیز زیاد باشد. لکن بی‌شک دچار ضعف در سلامتی و وضعیت جسمانی شده است که قرآن نیز در سوره روم آیه 54 بدان اشاره می‌نماید: «اللَّهُ الَّذی خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفاً وَ شَیْبَةً یَخْلُقُ ما یَشاءُ وَ هُوَ الْعَلیمُ الْقَدیر»؛ (خداست آن كس كه شما را ابتدا ناتوان آفرید، آن گاه پس از ناتوانی قوّت بخشید، سپس بعد از قوّت، ناتوانی و پیری داد. هر چه بخواهد می‏آفریند و هموست دانای توانا) .

به دلیل وجود همین ضعف است که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در برخورد با این گروه رویه‌ای نیکو پیش گرفته و یاران خویش را نیز توصیه می‌نماید:

سالمندان

«إنَّ مِن إجلال الله إکرام ذی الشیبة المسلم و حامل القرآن غیر الغالی فیه و الجافی عنه و إکرام ذی السلطان المقسط؛ همانا از بزرگداشت پروردگارت رعایت و احترام مسلمان پیر، حافظ قرآن بدون غلو در آن  (که از غلو در آن دوری می‌کند) و احترام حاکم عادل است».

این رحمت و اکرام در هنگام برخورد با پدر و مادری که به سن پیری رسیده‌اند مضاعف خواهد شد. روزی شخصی نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و گفت: «ای رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) چه کسی از مردم شایسته‌تر به خوشرویی و خنده‌رویی است؟ فرمودند: مادرت گفتم: سپس چه کسی؟ فرمودند: مادرت. گفتم: سپس چه کسی؟ فرمودند: مادرت. گفتم: سپس چه کسی؟ فرمودند: سپس پدرت».

آری پدر و مادر حقی بزرگ بر گردن ما دارند. حقی به اندازه تمام عمر. حقی هیچگاه نمی‌توانیم جبرانش کنیم. حقی که اگر نادیده گرفته شود در شمار منافقان خواهیم بود:

امام صادق(علیه السلام) فرموده‌اند: «سه كسند كه حق آن‌ها را نادیده نگیرد جز شخص منافق معروف به نفاق: سپید موی در مسلمانی و حامل قرآن و امام عادل». (ترجمه اصول الكافی، ج ‏6، ص 551)

با خود می‌اندیشند آیا این حق ما بود که پس از سال‌ها خون دل خوردن و زحمت کشیدن برای تربیت فرزندان، اکنون که موقع ثمر و باردهی است در کنج زندانی به نام «خانه سالمندان» تنها و بی‌یار افتاده باشیم. آیا این رسم مسلمانی است. دینی که پیامبرش ارزشی فوق‌العاده برای سالمندان قائل بود و می‌گفت: «لیس منا من لم یرحم صغیرنا و یوقر کبیرنا؛ از ما نیست کسی که به کوچک ما رحم نکند و به بزرگ ما احترام نگذارد»

کوچک‌ترین کاری که فرزند برای پدر و مادر پیرش می‌تواند انجام دهد آن است که دلش را شاد سازد و اندوه نهفته در دلش را مرهم نهد. اندوهی که از تنهایی و بی‌کسی حکایت دارد و سخن از بی‌وفایی و بی‌معرفتی می‌گوید.

کاش می‌دانستیم پدر و مادر نعمت‌هایی هستند که تا هستند قدرشان را نمی‌دانیم ولی همین که به دیار باقی روند حسرت نبودنشان تمام وجودمان را دربرخواهد گرفت.

می‌توان امسال را طوری دیگر آغاز نمود. می‌توان با شاخه‌ای گل و با لبخندی بر لب درب خانه‌های سالمندان را کوبید و خنده را مهمان قلب‌های ماتم گرفتشان کرد.

همه می‌توانند حتی آن‌ها که پدر و مادرشان در کنارشان هستند و یا آن‌ها که والدینشان مهمان خاک شده‌اند. با خود بیاندیش که تو نیز روزی پیر خواهی شد و تنهایی را تجربه خواهی کرد. پس برای دوری از تنهایی آینده، امروز تنهایی کسی را پر کن.

كه امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «از احترام خدا عزوجل است احترام مۆمن سپید موی، هر كه مۆمنی را گرامی دارد، به گرامی داشتن خدا آغاز كرده است، و هر كه مۆمن سپید موی را سبک شمارد، خدا كسی را بگمارد كه پیش از مرگش او را سبک شمارد». (ترجمه اصول الكافی، ج ‏6، ص 551)

یادمان باشد: چشمانشان منتظر دیدار ماست.

زینب مجلسی راد             

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.